سرزمینهایی که طعم دیکتاتوری را چشیده اند تا ابد داغدار زیباترین و بهترین فرزندانشان خواهند بود که قربانیان همیشگی دیکتاتورهایند . از شیلی دوران پینوشه تا آرژانتین نظامیان ، از میدان تیان من چین تا خاوران و میدان آزادی راه کوتاهیست اما نه آنقدر که در ورق زدن برگهای کتاب تاریخی که در گوشه ای ازصفحات پرشمارش چند خطی از آن شاید با نامهایی یا تصویرهای نوشته شده باشد بتوانی بفهمی از آنچه در روزی ، ماهی ، سالی که با چند عدد مشخص شده اند گذشته است برمردمانی که تا دردشان را نچشیده باشی سرگذشتشان را تنها بقدرداستانی می خوانی . اما آنچه نمی گذارد بر این روایات غبار گرفته در گذرعمر شاید چند نسل ، زنگار فراموشی بنشیند داستان مادرانیست که نه در کنار گهواره ها ، که پیشاپیش فرزندانشان سرود زیستن می خوانند تا بیاد بماند آنچه بر گذشتگانشان رفته است .
اگر روسری سفیدهای میدان مایو در آرزانتین از فرزندانشان زاده شدند مادران سرزمین ما خود راهبر تاریخی بوده اند که به قامت عمر چند هزار ساله اش آزادی و برابری را طلبیده است . بقدر همین عمر کوتاه و جوان تاریخ به یادگار مانده مان جنگلهای سیاهکل تا ژاله تهران ، بهشت خاوران تا پارک لاله تهران فریاد و مبارزه زنانی را در سینه به یادگار دارند که ورای حقیقت طلبی و داغداری سرنوشت فرزندانشان حق به یغما رفته آزادیشان و آزادیمان را خواسته اند .
حدیث ایران اما داستان تلخ دیگریست . داستانی که شاید در فردای روشن فرزندان مادرانمان به یادگار بماند برای ستایش روح زنانه مادرانمان . برای آرمان جویی از انسان خواهی زنان سرزمینمان
۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه
۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه
به مردم دروغ می گفتند ؟
درمورد تعداد شهدای انقلاب 57 و تفاوت در آمار رسمی اعلام شده توسط بنیاد شهید جمهوری اسلامی ایران و آمار ارایه شده در سخنرانی های مسئولان نظام بسیارمطلب نوشته شده است آنقدر که پرداختن دوباره به این موضوع را چندان جذاب نمی کند اما آنچه باعث شد در این مقال به این موضوع پردخته شود علاوه بر همزمانی با کشتار فاجعه آمیز17 شهریور 57 در میدان ژاله (میدان شهدای فعلی) ، ارجاع صرف تمامی این متون به اطلاعات ارایه شده در پژوهش انجام گرفته توسط عمادالدین باقی (1) است . این نوشته تلاش دارد علاوه بر یاریگیری از پژوهش ذکر شده، مستندات آماری دیگری را نیز با ذکر منبع مورد بررسی قرار دهد .
آقای باقی در پژوهش خود با مبنا قراردادن سخنرانی آیت الله خمینی در 10 اسفند 59 در جمع هيأت بررسى جنگ تحميلى عراق عليه ايران که در ان آیت الله خمینی خطاب به نمایندگان کشورهای حاضر در جلسه اعلام می کنند " شما به كشورى آمديد كه قريب شصت هزار شهيد داد، و بيش از صد هزار معلول [دارد] و قرب به پنجاه هزار خانوادههاى بىسرپرست به جا گذاشت " (2) و به مقایسه این " شصت هزار شهید اعلامی " با آمار رسمی ولی اعلام نشده بنیاد شهید جمهوری اسلامی دست زده اند .
اما نکته جالب اینجاست این عدد اعلامی توسط آیت الله خمینی تنها امار اعلامی ایشان در مورد شهدای انقلاب 57 نبوده است بلکه ایشان در سخنرانیهایشان بکرات در این مورد اشاراتی داشته اند والبته در این بین کمتر تطابقی را می توان میان آمار اعلامی مشاهده کرد . از جمله این سخنان می توان به " 160 هزار نفر مجروح و شهيد " (3) ، " دهها هزار شهيدان ارجمند و به جا گذاشتن دهها هزار معلول و مصدوم " (4) ، " ما قريب صد هزار شهيد داديم و بيش از صد هزار معلول داريم " (5) یا " از 15 خرداد به اين ور، شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر "(6) یا " اساس جمهورى اسلامى را كه با خون پاك هفتاد هزار شهيد و معلوليت بيش از يكصد هزار نفر به وجود آمده بود " (7) و " آقايان مىدانند مجلس اسلامى كه حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى- اسلامى است. " (8) اشاره کرد .
البته بجز اظهارات آیت الله خمینی ، اظهارات متناقض بسیاری و حتی با تفاوت مشهود آماری از سوی سران جمهوری اسلامی نقل شده است که ازآن جمله می توان به اظهارات آیت الله صادق خلخالی (آیت الله محمد صادق صادق گیوی مشهور به خلخالی) حاکم شرع دادگاهای انقلاب پس از پیروزی انقلاب 57 مبنی بر کشته شدن 160 هزار تا 200 هزار یا 250 هزار در جریان مبارزات مردمی برعلیه نظام سلطنتی پهلوی (9) یا اظهارات حجه الاسلام والمسلمین اسدالله بیات زنجانی ( آیت الله بیات زنجانی مرجع تقلید شیعیان ) ما ملتی هستیم که 70000 شهید دادهایم و 100000معلول داریم ازامریکا (10 ) اشاره کرد .
در این بین دو واقعه در مسیر انقلاب 57 از نظر تعداد شهدا تاثیرگذاری چشمگیرتری نسبت به سایر اتفاقات آن سالها داشته باشند . اولین واقعه عتراضات مردمی به تبعید آیت الله خمینی در 15 خرداد 42 است که آیت الله خمینی در سخنرانی های مختلف با نقل قول از افراد گوناگون تعداد شهدا را 15000 نفر اعلام کرده اند. (11) کشتاری که بنا به ادعای آیت الله احمد خاتمی در آن اجساد را با کامیون ها جابجا می کردند . دومین واقعه مربوط به فاجعه کشتار میدان ژاله در 17 شهریور 57 است که باز هم آیت الله خمینی تعداد آن را چندین هزارنفر اعلام کردند.(12) فاجعه ای که روزنامه فیگاروتعداد
شاید بررسی وقایع مشابه رخ داده در کشورهای دیگر و مقایسه عددی بین آمار بتواند ذهنیت مناسبتری نسبت به چه میزان غیرواقعی بودن این آمار ایجاد کند . بعنوان مثال در حادثه میدان تیانآن من ( Tiananmen ) چین در 4 ژوئن سال 1989 که بیش از 4 هفته طول کشید و بیش از یک میلیون چینی در آن شرکت داشتند که منجر به بروز اعتراضات و اعتصابات در شهر های دیگر چین نیز شد بنا به آمار رسمی دولت چین 319 نفر و بنا به آمار منتشره از سوی ولی طبق براورد های سازمان های بدون مرز ، ۲۵۰۰ تا 3000 نفر کشته شدند .
نکته قابل تامل دیگری که قابل بررسی است تعداد شهدای گروه های سیاسی مختلف در جریان انقلاب است . بی شک نقش گروه های چپ بدلیل ایدءولوژی سیاسی مورد تاییدشان و ساختارهای شبه نظامی و روش جنگ مسلحانه با رژیم پهلوی که در دستور کارشان قرار داشتند بسیار پراهمیت است و می توان بجرات اذعان کرد که لیست بلندبالایی از اعضای این گروهها در لیست شهدای انقلاب قرار گیرند . که از آن جمله می توان به شهدای جنگل سیاهکل اشاره کرد . عمادالدین باقی در این بین دست به مقایسه آماری بین شهدای گروههای مختلف می زند :
" از 341 چریک و اعضای گروه های مسلح سیاسی ، 172 نفر از چریکهای فدایی ، 73 نفر ازمجاهدین خلق ، 38 نفر گروه های مارکسیست ، 30 نفر مجاهدین مارکسیست و 28 نفر گروه های مذهبی بوده اند . " اما آیت الله خمینی در مصاحبه خود با اوریانا فالاچی در 2 مهر 58 (13) با رد نقش گروههای چپ در انقلاب 57 ، تلویحا شهدای این گروه را بدلیل اینکه برای اسلام نمی جنگیده اند شهدای انقلاب نمی دانند . حال اگر این دیدگاه مورد توجه قرار بگیرد و در صورت حذف نام شهدای این گروهها از تعداد شهدای انقلاب 57 ، آمارارایه شده تردیدهای بیشتری را هم شامل می شود .
هرچند طرفداران متعصب جمهوری اسلامی بنا به عادت مالوفشان و با روش استدلالی همیشگیشان با استناد صرف به سخنان آیت الله جای هرگونه پرسشی را باقی نمی گذارند ولی بی شک حتی نگاهی گذارا به آمار ارایه شده با تفاوتهای ذکر شده حیرت آور میزان اعتبار آین اعداد و ارقام را نشان می دهد اما بیان بی ملاحظه این اعداد چندرقمی که بیش از آنکه بی قیدی یا عدم تعهد به احساس مسئولیت در مورد ارایه اطلاعات صحیح و پاسخگویی گوینده را نشان بدهد شاید بیانگربی اهمیت بودن جان انسانها در دیدگاهیست که اینک در قالب اعداد نمود پیدا کرده اند . وقتی کسی با پیشینه آیت الله صادق خلخالی اهمیتی به تفاوت 40 و حتی 90 هزاری آماری که به جان انسانها اشاره دارد نمی دهد چه برداشت دیگری می توان داشت و آیا اگر این تفکر براحتی با ایجاد سپرهای انسانی در جبهه های جنگ ، جان انسانهای دیگری را در چرتکه آمار بیندازد یا گورستانی دسته جمعی در خاوران ایجاد کند باید تعجب کرد ؟ حتی اگر بپذیریم که عدم وجود جریان رسانه ای شفاف و تحدید شرایط اطلاع رسانی رسانه های و مطبوعات مستقل و عدم باور و اطمینان مردم به آمار ارایه شده دولتی که وجهه و صداقتش پیشتر در پاسخگویی به مسایل دیگر زیر سوال رفته بود در دامن زدن به چنین شایعاتی در دوران قبل از پیروزی انقلاب 57 کم تاثیر نبوده است اما سوال اینجاست که چرا پس از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب و تاسیس نهادهای و سازمانهایی چون بنیاد شهید و مرکز اسناد انقلاب اسلامی و چندین مرکز دیگر ، هنوز آمار رسمی و متقنی در ارتباط با شهدای انقلاب 57 منتشر نشده است ؟ حتی اگر پژوهش عمادالدین باقی را فاقد اعتبار بدانیم دلیل این تفاوت آماری ارایه شده از سوی سران جمهوری اسلامی در چیست ؟ آیا این راز نیز در دسته همان ناگفته های سران جمهوری اسلامی است و همانطور که اکبر گنجی می گوید مردان انقلاب 57 عامدانه به مردم دروغ می گفتند ؟ (14)
پ . ن 1 : مشابه این شرایط در فرایند اطلاع رسانی جنبش سبز در مورد اخبار منتشره مربوط به سعیده پورآقایی هم رخ داد که در کنار عدم وجود رسانه های آزاد ، نمی توان از نقش شارلاتانیسم رسانه ای جمهوری اسلامی در ترویج و گسترش خبری دروغ برای کمرنگ تر کردن تاثیر سایر اخبار مربوط به جنبش سبز گذشت .
پ.ن 2 : علیرغم تمامی انتقادات صحیح وارد به نظام شاهنشاسی حاک بر ایران در آن سالها ، نمی توان از اجازه حکومت آن دوران ایران در امکان حضور برای خبرنگاران روزنامه های مستقل دنیا نظیر فیگارو یا لوموند را به فراموشی سپرد . حتی اجازه حضور در ایران به روشنفکری مانند میشل فوکو برای بررسی وقایع آن سالهای کشور ، موردی است که جمهوری اسلامی با آن همه ادعای آزادی در حد مطلقش اجازه چنین امری را فقط در مراسم حکومتیش برای خبرنگاران رسانه های خارجی مجاز می داند .
منابع :
(1) " آمار قربانیان انقلاب " ، عمالدین باقی
(2) صحيفه امام ج14 ص 162
(3) صحيفه امام ج6 ص 401
(4) صحيفه امام ج9 ص 254
(5) صحيفه امام ج11 ص 135
(6) صحيفه امام ج13 ص 335
(7) صحيفه امام ج14 ص 474
(8) صحيفه امام ج18 ص 467
(9) ایام انزوا ، خاطرات آیت الله صادق خلخالی ، فصل سوم ، ص 82 ، کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی
(10) مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی
(11) صحيفه امام ج12 ص 396 ، صحيفه امام ج14 403 ، صحيفه امام ج15 186
(12) صحيفه امام ج15 186
(13) مصاحبه با تاریخ ، گفتگوی اوریانا فالاچی با آیت الله خمینی ، نشر امیرکبیر
(14) http://zamaaneh.com/special/2007/01/post_123.html
آقای باقی در پژوهش خود با مبنا قراردادن سخنرانی آیت الله خمینی در 10 اسفند 59 در جمع هيأت بررسى جنگ تحميلى عراق عليه ايران که در ان آیت الله خمینی خطاب به نمایندگان کشورهای حاضر در جلسه اعلام می کنند " شما به كشورى آمديد كه قريب شصت هزار شهيد داد، و بيش از صد هزار معلول [دارد] و قرب به پنجاه هزار خانوادههاى بىسرپرست به جا گذاشت " (2) و به مقایسه این " شصت هزار شهید اعلامی " با آمار رسمی ولی اعلام نشده بنیاد شهید جمهوری اسلامی دست زده اند .
اما نکته جالب اینجاست این عدد اعلامی توسط آیت الله خمینی تنها امار اعلامی ایشان در مورد شهدای انقلاب 57 نبوده است بلکه ایشان در سخنرانیهایشان بکرات در این مورد اشاراتی داشته اند والبته در این بین کمتر تطابقی را می توان میان آمار اعلامی مشاهده کرد . از جمله این سخنان می توان به " 160 هزار نفر مجروح و شهيد " (3) ، " دهها هزار شهيدان ارجمند و به جا گذاشتن دهها هزار معلول و مصدوم " (4) ، " ما قريب صد هزار شهيد داديم و بيش از صد هزار معلول داريم " (5) یا " از 15 خرداد به اين ور، شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر "(6) یا " اساس جمهورى اسلامى را كه با خون پاك هفتاد هزار شهيد و معلوليت بيش از يكصد هزار نفر به وجود آمده بود " (7) و " آقايان مىدانند مجلس اسلامى كه حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى- اسلامى است. " (8) اشاره کرد .
البته بجز اظهارات آیت الله خمینی ، اظهارات متناقض بسیاری و حتی با تفاوت مشهود آماری از سوی سران جمهوری اسلامی نقل شده است که ازآن جمله می توان به اظهارات آیت الله صادق خلخالی (آیت الله محمد صادق صادق گیوی مشهور به خلخالی) حاکم شرع دادگاهای انقلاب پس از پیروزی انقلاب 57 مبنی بر کشته شدن 160 هزار تا 200 هزار یا 250 هزار در جریان مبارزات مردمی برعلیه نظام سلطنتی پهلوی (9) یا اظهارات حجه الاسلام والمسلمین اسدالله بیات زنجانی ( آیت الله بیات زنجانی مرجع تقلید شیعیان ) ما ملتی هستیم که 70000 شهید دادهایم و 100000معلول داریم ازامریکا (10 ) اشاره کرد .
در این بین دو واقعه در مسیر انقلاب 57 از نظر تعداد شهدا تاثیرگذاری چشمگیرتری نسبت به سایر اتفاقات آن سالها داشته باشند . اولین واقعه عتراضات مردمی به تبعید آیت الله خمینی در 15 خرداد 42 است که آیت الله خمینی در سخنرانی های مختلف با نقل قول از افراد گوناگون تعداد شهدا را 15000 نفر اعلام کرده اند. (11) کشتاری که بنا به ادعای آیت الله احمد خاتمی در آن اجساد را با کامیون ها جابجا می کردند . دومین واقعه مربوط به فاجعه کشتار میدان ژاله در 17 شهریور 57 است که باز هم آیت الله خمینی تعداد آن را چندین هزارنفر اعلام کردند.(12) فاجعه ای که روزنامه فیگاروتعداد
شاید بررسی وقایع مشابه رخ داده در کشورهای دیگر و مقایسه عددی بین آمار بتواند ذهنیت مناسبتری نسبت به چه میزان غیرواقعی بودن این آمار ایجاد کند . بعنوان مثال در حادثه میدان تیانآن من ( Tiananmen ) چین در 4 ژوئن سال 1989 که بیش از 4 هفته طول کشید و بیش از یک میلیون چینی در آن شرکت داشتند که منجر به بروز اعتراضات و اعتصابات در شهر های دیگر چین نیز شد بنا به آمار رسمی دولت چین 319 نفر و بنا به آمار منتشره از سوی ولی طبق براورد های سازمان های بدون مرز ، ۲۵۰۰ تا 3000 نفر کشته شدند .
نکته قابل تامل دیگری که قابل بررسی است تعداد شهدای گروه های سیاسی مختلف در جریان انقلاب است . بی شک نقش گروه های چپ بدلیل ایدءولوژی سیاسی مورد تاییدشان و ساختارهای شبه نظامی و روش جنگ مسلحانه با رژیم پهلوی که در دستور کارشان قرار داشتند بسیار پراهمیت است و می توان بجرات اذعان کرد که لیست بلندبالایی از اعضای این گروهها در لیست شهدای انقلاب قرار گیرند . که از آن جمله می توان به شهدای جنگل سیاهکل اشاره کرد . عمادالدین باقی در این بین دست به مقایسه آماری بین شهدای گروههای مختلف می زند :
" از 341 چریک و اعضای گروه های مسلح سیاسی ، 172 نفر از چریکهای فدایی ، 73 نفر ازمجاهدین خلق ، 38 نفر گروه های مارکسیست ، 30 نفر مجاهدین مارکسیست و 28 نفر گروه های مذهبی بوده اند . " اما آیت الله خمینی در مصاحبه خود با اوریانا فالاچی در 2 مهر 58 (13) با رد نقش گروههای چپ در انقلاب 57 ، تلویحا شهدای این گروه را بدلیل اینکه برای اسلام نمی جنگیده اند شهدای انقلاب نمی دانند . حال اگر این دیدگاه مورد توجه قرار بگیرد و در صورت حذف نام شهدای این گروهها از تعداد شهدای انقلاب 57 ، آمارارایه شده تردیدهای بیشتری را هم شامل می شود .
هرچند طرفداران متعصب جمهوری اسلامی بنا به عادت مالوفشان و با روش استدلالی همیشگیشان با استناد صرف به سخنان آیت الله جای هرگونه پرسشی را باقی نمی گذارند ولی بی شک حتی نگاهی گذارا به آمار ارایه شده با تفاوتهای ذکر شده حیرت آور میزان اعتبار آین اعداد و ارقام را نشان می دهد اما بیان بی ملاحظه این اعداد چندرقمی که بیش از آنکه بی قیدی یا عدم تعهد به احساس مسئولیت در مورد ارایه اطلاعات صحیح و پاسخگویی گوینده را نشان بدهد شاید بیانگربی اهمیت بودن جان انسانها در دیدگاهیست که اینک در قالب اعداد نمود پیدا کرده اند . وقتی کسی با پیشینه آیت الله صادق خلخالی اهمیتی به تفاوت 40 و حتی 90 هزاری آماری که به جان انسانها اشاره دارد نمی دهد چه برداشت دیگری می توان داشت و آیا اگر این تفکر براحتی با ایجاد سپرهای انسانی در جبهه های جنگ ، جان انسانهای دیگری را در چرتکه آمار بیندازد یا گورستانی دسته جمعی در خاوران ایجاد کند باید تعجب کرد ؟ حتی اگر بپذیریم که عدم وجود جریان رسانه ای شفاف و تحدید شرایط اطلاع رسانی رسانه های و مطبوعات مستقل و عدم باور و اطمینان مردم به آمار ارایه شده دولتی که وجهه و صداقتش پیشتر در پاسخگویی به مسایل دیگر زیر سوال رفته بود در دامن زدن به چنین شایعاتی در دوران قبل از پیروزی انقلاب 57 کم تاثیر نبوده است اما سوال اینجاست که چرا پس از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب و تاسیس نهادهای و سازمانهایی چون بنیاد شهید و مرکز اسناد انقلاب اسلامی و چندین مرکز دیگر ، هنوز آمار رسمی و متقنی در ارتباط با شهدای انقلاب 57 منتشر نشده است ؟ حتی اگر پژوهش عمادالدین باقی را فاقد اعتبار بدانیم دلیل این تفاوت آماری ارایه شده از سوی سران جمهوری اسلامی در چیست ؟ آیا این راز نیز در دسته همان ناگفته های سران جمهوری اسلامی است و همانطور که اکبر گنجی می گوید مردان انقلاب 57 عامدانه به مردم دروغ می گفتند ؟ (14)
پ . ن 1 : مشابه این شرایط در فرایند اطلاع رسانی جنبش سبز در مورد اخبار منتشره مربوط به سعیده پورآقایی هم رخ داد که در کنار عدم وجود رسانه های آزاد ، نمی توان از نقش شارلاتانیسم رسانه ای جمهوری اسلامی در ترویج و گسترش خبری دروغ برای کمرنگ تر کردن تاثیر سایر اخبار مربوط به جنبش سبز گذشت .
پ.ن 2 : علیرغم تمامی انتقادات صحیح وارد به نظام شاهنشاسی حاک بر ایران در آن سالها ، نمی توان از اجازه حکومت آن دوران ایران در امکان حضور برای خبرنگاران روزنامه های مستقل دنیا نظیر فیگارو یا لوموند را به فراموشی سپرد . حتی اجازه حضور در ایران به روشنفکری مانند میشل فوکو برای بررسی وقایع آن سالهای کشور ، موردی است که جمهوری اسلامی با آن همه ادعای آزادی در حد مطلقش اجازه چنین امری را فقط در مراسم حکومتیش برای خبرنگاران رسانه های خارجی مجاز می داند .
منابع :
(1) " آمار قربانیان انقلاب " ، عمالدین باقی
(2) صحيفه امام ج14 ص 162
(3) صحيفه امام ج6 ص 401
(4) صحيفه امام ج9 ص 254
(5) صحيفه امام ج11 ص 135
(6) صحيفه امام ج13 ص 335
(7) صحيفه امام ج14 ص 474
(8) صحيفه امام ج18 ص 467
(9) ایام انزوا ، خاطرات آیت الله صادق خلخالی ، فصل سوم ، ص 82 ، کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی
(10) مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی
(11) صحيفه امام ج12 ص 396 ، صحيفه امام ج14 403 ، صحيفه امام ج15 186
(12) صحيفه امام ج15 186
(13) مصاحبه با تاریخ ، گفتگوی اوریانا فالاچی با آیت الله خمینی ، نشر امیرکبیر
(14) http://zamaaneh.com/special/2007/01/post_123.html
۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه
دیکتاتورها خواهند مرد یا چرا جنبش سبز نباید به هر قیمتی پیروز شود ؟
دیروز صدها مرد و زن در میدان تایمز نیویورک، در حالی که مردها لباس ملوانی پوشیده بودند و زنها خود را به شمایل پرستاران آمریکایی در زمان جنگ در آورده بودند. به مناسبت شصت و پنجمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، یکدیگر را بوسیدند. جنگ جهانی دوم بی تردید مصیبت بارترین فاجعه جهانی بشمار می رود . فاجعه ای که منجر به مرگ حدود 55 میلیون نفر در سراسر جهان شد و حتی با پایانی دردناک - فاجعه انفجار اتمی هیروشیما و ناکازاکی - توام شد
اینکه چگونه جنون قدرت ، توهم منجی گری ، غرور خودبزرگ بینی یا هر مشی دیگری می تواند چنین فاجعه ای را رقم بزند سوالی است که پاسخ های بی شماری می توان برای آن یافت اما بی شک سرانجام این مشی فکری یک چیز است . برگهای تاریخ پر است از کسانی که با رسالتی خودساخته آمده اند و با همین ایدئولوژی بشر را به نابودی کشانده اند و سرانجام خود نیز به سرنوشتی مشابه گرفتار امده اند با این وجود همان تفکر بسته اجازه نداده است که دیکتاتورها از تاریخ درس بگیرند . بی شک پذیرش مردمی نقش مهمی در شکوفایی دیکتاتورها دارد . مردمی که از هم گسیختگی اجتماعی یا اقتصادی ، نزول ابهت سیاسی می هراسند و به دامان تفکری می افتند که سرانجامی بدتر برای آنها به ارمغان می آورد . از انقلاب فرانسه تا استالین ، چائوشسکو ، میلوسویچ ، محمدرضا پهلوی، صدام حسین ، هیتلر و موسولینی پایانهایی تلخ داشته اند و در همان چرخه ای افتاده اند که خود آفریننده آن بوده اند . تصاویر انتهایی کسانی که زمانی چنان به خود غره بودند که سرنوشت نوع بشر را در دستان خود می دیدند همیشه تصاویر انسانهایی حقیر ، مفلوک و شکست خورده است که یا دست بخودکشی می زنند یا در حال فرارند و مجبور به پنهان شدن در گودالی در قعر زمین می شوند تا در فردای دستگیری به دست همان مردمی بیفتند که در سالهای حکومتش خوب از او یاد گرفته اند .



شاید سکانس پایانی " دیکتاتور بزرگ " هیچگاه برای دیکتاتوری در تاریخ اتفاق نیفتد اما بی شک یکی از پاسخ هایی که می توان به چرایی تکرار این چرخه توقف ناپذیر دیکتاتور پروری داد بازتولید روشی است که دیکتاتورها بکار می گیرند و بعدها ابزار استفاده مخالفان و مبارزین هم می شود امروز اگر باید بپذیریم که جنبش سبز نباید و قرار نیست به هر قیمتی پیروز شود (1) برای این است که در دام چنین چرخه ای نیفتیم . چرخه ای که پدرانمان و مادرانمان بر اتمامش در بهمن 57 امید داشتند و امروز خود و فرزندانشان گرفتار استبدادی سهمگینترند . بیاد داشته باشیم که آنکه با هيولاها دست و پنجه نرم میکند، باید بپاید که خود در این ميانه هيولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد.(2)
آزادی جویان در هر مشی فکری باید بااحترام به اخلاق و باور به قدرت انسانیت در آفرینش آزادی در فردا ، تنفر زاینده دیکتاتوری را خط قرمز خود قرار دهند . باید برای دستیابی به دموکراسی با هم متحد شویم دیکتاتورها بهر حال خواهند مرد. (3)
1) بخشی از سخنان مهندس میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از مدیران مسئول، خبرنگاران و خانواده های روزنامه نگاران دربند
2)فريدريش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمهی داريوش آشوری، ص. ۱۲۵ (چاپ سوم) – خوارزمی، تهران
3) دیالوگی از فیلم " دیکتاتور بزرگ "
اینکه چگونه جنون قدرت ، توهم منجی گری ، غرور خودبزرگ بینی یا هر مشی دیگری می تواند چنین فاجعه ای را رقم بزند سوالی است که پاسخ های بی شماری می توان برای آن یافت اما بی شک سرانجام این مشی فکری یک چیز است . برگهای تاریخ پر است از کسانی که با رسالتی خودساخته آمده اند و با همین ایدئولوژی بشر را به نابودی کشانده اند و سرانجام خود نیز به سرنوشتی مشابه گرفتار امده اند با این وجود همان تفکر بسته اجازه نداده است که دیکتاتورها از تاریخ درس بگیرند . بی شک پذیرش مردمی نقش مهمی در شکوفایی دیکتاتورها دارد . مردمی که از هم گسیختگی اجتماعی یا اقتصادی ، نزول ابهت سیاسی می هراسند و به دامان تفکری می افتند که سرانجامی بدتر برای آنها به ارمغان می آورد . از انقلاب فرانسه تا استالین ، چائوشسکو ، میلوسویچ ، محمدرضا پهلوی، صدام حسین ، هیتلر و موسولینی پایانهایی تلخ داشته اند و در همان چرخه ای افتاده اند که خود آفریننده آن بوده اند . تصاویر انتهایی کسانی که زمانی چنان به خود غره بودند که سرنوشت نوع بشر را در دستان خود می دیدند همیشه تصاویر انسانهایی حقیر ، مفلوک و شکست خورده است که یا دست بخودکشی می زنند یا در حال فرارند و مجبور به پنهان شدن در گودالی در قعر زمین می شوند تا در فردای دستگیری به دست همان مردمی بیفتند که در سالهای حکومتش خوب از او یاد گرفته اند .



شاید سکانس پایانی " دیکتاتور بزرگ " هیچگاه برای دیکتاتوری در تاریخ اتفاق نیفتد اما بی شک یکی از پاسخ هایی که می توان به چرایی تکرار این چرخه توقف ناپذیر دیکتاتور پروری داد بازتولید روشی است که دیکتاتورها بکار می گیرند و بعدها ابزار استفاده مخالفان و مبارزین هم می شود امروز اگر باید بپذیریم که جنبش سبز نباید و قرار نیست به هر قیمتی پیروز شود (1) برای این است که در دام چنین چرخه ای نیفتیم . چرخه ای که پدرانمان و مادرانمان بر اتمامش در بهمن 57 امید داشتند و امروز خود و فرزندانشان گرفتار استبدادی سهمگینترند . بیاد داشته باشیم که آنکه با هيولاها دست و پنجه نرم میکند، باید بپاید که خود در این ميانه هيولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم میدوزد.(2)
آزادی جویان در هر مشی فکری باید بااحترام به اخلاق و باور به قدرت انسانیت در آفرینش آزادی در فردا ، تنفر زاینده دیکتاتوری را خط قرمز خود قرار دهند . باید برای دستیابی به دموکراسی با هم متحد شویم دیکتاتورها بهر حال خواهند مرد. (3)
1) بخشی از سخنان مهندس میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از مدیران مسئول، خبرنگاران و خانواده های روزنامه نگاران دربند
2)فريدريش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمهی داريوش آشوری، ص. ۱۲۵ (چاپ سوم) – خوارزمی، تهران
3) دیالوگی از فیلم " دیکتاتور بزرگ "
۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه
از افسانه حسن و محبوبه تا نوبت عاشقی یک نسل سوخته
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
باید خیلی عاشق باشی که که عاشقی دیگر از عاشقانه هایت بگوید . باید خیلی عاشق باشی که که در این روزها که عاشقی ها را از کتابها خط می زند عاشقانه های تو در دلها بماند . باید خیلی عاشق باشی که در این روزهای سخت دلی ، عاشقانه های تو در چشمها برق بیندازد . اگر پدران و مادران ما ، در روزگار کلاه مخملی ها از افسانه عاشقی حسن و محبوبه آرمان انقلابی می ساختند در این سالهای بی روح ، خط قرمز عاشقی تمام روزگار جوانی مان را چشم انتظار ساخته بود تا مردی از شهر برون آید و کاری بکند . امروز اما ، حدیث خلوتهای نسلی که دایره های تنگ تحمیلی ، عاشقانه هایش را نجوهای آرامی کرده بود فریادی شده است که دلهای قومی را می لرزاند . گروهی را به شوق پر کشیدن و جمعی را از ترس عیان شدن دوست داشتن .


ندهم دل به هیچ دلبندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
باید خیلی عاشق باشی که که عاشقی دیگر از عاشقانه هایت بگوید . باید خیلی عاشق باشی که که در این روزها که عاشقی ها را از کتابها خط می زند عاشقانه های تو در دلها بماند . باید خیلی عاشق باشی که در این روزهای سخت دلی ، عاشقانه های تو در چشمها برق بیندازد . اگر پدران و مادران ما ، در روزگار کلاه مخملی ها از افسانه عاشقی حسن و محبوبه آرمان انقلابی می ساختند در این سالهای بی روح ، خط قرمز عاشقی تمام روزگار جوانی مان را چشم انتظار ساخته بود تا مردی از شهر برون آید و کاری بکند . امروز اما ، حدیث خلوتهای نسلی که دایره های تنگ تحمیلی ، عاشقانه هایش را نجوهای آرامی کرده بود فریادی شده است که دلهای قومی را می لرزاند . گروهی را به شوق پر کشیدن و جمعی را از ترس عیان شدن دوست داشتن .



۱۳۸۹ مرداد ۵, سهشنبه
تا کجا دانستن حق مردم است ؟
از 5 مرداد 1358 که آیت الله سید محمود طالقانی خطیب نمازعید فطر آن سال به اشاره گفت ": "اگر قرار باشد در روی همین پاشنه بچرخد، مطالبی هست که به مردم خواهم گفت" تا به امروز این کنایه را دولتمردان جمهوری اسلامی بکرات به کار برده اند از آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی که از آیت الله منتظری می خواهد اسرار نظام را در سینه نگاه دارد و به منافقین ندهد (1) تا آیت الله هاشمی رفسنجانی که سینه اش را صندوق اسرار نظام می داند (2) سینه ای که از اسرار نظام زخم است ولی در بدترین شرایط نیز اسرار از آن بیرون نخواهد ریخت(3) زیرا که شفافیتش چشمان بسیاری را خواهد زد . حتی حجه الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی و یارانش نیز که دانستن را حق مردم می دانستند واگویه های بسیاری چون بحران های هر نه روز یکبار را به مصلحت نظام فرو خوردند و نیز مهندس میرحسین موسوی که هنوز تمایلی به سخن گفتن از رازهای دهه اول انقلاب (4) و آن سکوت عجیب بیست ساله ندارد . در این میان گویا باید محسن رفیق دوست را قدر گذاشت که ناگفته هایش را نه چون وعده ای برای فردایی در پس امروز که در وصیتنامه اش به یادگار خواهد گذاشت . (5)
این سخنان است که جذابیت دانستن از رازهای پشت پرده های جمهوری اسلامی را بسیار زیاد می کند رازهایی که باید آنقدر حیرت آور باشند که حجه الاسلام و المسلمین علی فلاحیان وزیر اطلاعات دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی ، عالیجناب خاکستری و آمر قتلهای زنجیره ای درباره آنها به عمادالدین باقی از بنیانگذاران هسته اولیه سپاه پاسدارن جمهوری اسلامی و فعال امروز حقوق بشر و یک پای ثابت زندانهای جمهوری اسلامی می گوید : زیاد تند نرود که اگر پرده در افتد هیچکدام نخواهند ماند . (6 )
جمهوری اسلامی رازهای بسیاری دارد اما رازداران این نظام باید سرنوشت حجه الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی را به خاطر بسپارند که گنجینه اسرار نظام بود و با مرگ نابهنگامش اسرار ناگفته نظام را دفن کرد(7) . مرگی که خود رازی دیگر به رازهای پرشمار نظام مقدس جمهوری اسلامی افزود .
1. http://www.irdc.ir/fa/content/7114/default.aspx
2. http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1378/781020/siasi.htm#siasi9
3. http://www.aftabnews.ir/prtawuni.49nyo15kk4.html
4. http://www.kaleme.com/1389/05/04/klm-26859
5. http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=71947
6. پاسخ حجه الاسلام علی فلاحیان به عمادالدین باقی درمورد اتهام کشته شدن سید احمد خمینی به امریت او و بدست تیم سعید امامی : " چون پرده درافتد نه تومانی و نه من "
7. http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=3607&id=16929
این سخنان است که جذابیت دانستن از رازهای پشت پرده های جمهوری اسلامی را بسیار زیاد می کند رازهایی که باید آنقدر حیرت آور باشند که حجه الاسلام و المسلمین علی فلاحیان وزیر اطلاعات دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی ، عالیجناب خاکستری و آمر قتلهای زنجیره ای درباره آنها به عمادالدین باقی از بنیانگذاران هسته اولیه سپاه پاسدارن جمهوری اسلامی و فعال امروز حقوق بشر و یک پای ثابت زندانهای جمهوری اسلامی می گوید : زیاد تند نرود که اگر پرده در افتد هیچکدام نخواهند ماند . (6 )
جمهوری اسلامی رازهای بسیاری دارد اما رازداران این نظام باید سرنوشت حجه الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی را به خاطر بسپارند که گنجینه اسرار نظام بود و با مرگ نابهنگامش اسرار ناگفته نظام را دفن کرد(7) . مرگی که خود رازی دیگر به رازهای پرشمار نظام مقدس جمهوری اسلامی افزود .
1. http://www.irdc.ir/fa/content/7114/default.aspx
2. http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1378/781020/siasi.htm#siasi9
3. http://www.aftabnews.ir/prtawuni.49nyo15kk4.html
4. http://www.kaleme.com/1389/05/04/klm-26859
5. http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=71947
6. پاسخ حجه الاسلام علی فلاحیان به عمادالدین باقی درمورد اتهام کشته شدن سید احمد خمینی به امریت او و بدست تیم سعید امامی : " چون پرده درافتد نه تومانی و نه من "
7. http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=3607&id=16929
۱۳۸۹ تیر ۲۹, سهشنبه
آیا تعریف آیت الله خامنه ای از حدود ولایت فقیه اشتباه است ؟
انتشار متن استفتاء از آیت الله سید علی حسینی خامنه ای در مورد حدود ولایت فقیه و شرایط التزام به آن و تعریف ایشان از موضوع فوق الذکر، آن هم در روزهایی که صلاحیت و کفایت حضرت ایشان از لحاظ عدالت و تدبر زیر سوال رفته است موجی از حیرت و شگفتی را آفرید .
باید گفت تاریخ جمهوری اسلامی ارایه چنین تعریف صریحی از حدود ولایت فقیه را یکبار دیگر نیز بیاد دارد . در سالهایی که اختلاف حجه الاسلام سید علی خامنه ای در قامت رئیس جمهور حکومت اسلامی به نمایندگی از جریان سنتی بازار ( شما بخوانید هیئت های موتلفه اسلامی و بطور خاص حبیب الله عسگراولادی و احمد توکلی ) با مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر مورد حمایت آن روزهای بنیانگذار جمهوری اسلامی بر سر قانون کار به اوج خود رسیده بود ( که بار دیگر با دخالت آیت الله خمینی و در حمایت دوباره از مهندس میرحسین موسوی بسود نخست وزیری که حضرت آیت الله در موردش باور داشت که مخالفانش توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارند ورق خورد )
آیت الله العظمی خمینی در پاسخ به نامهای از شورای شورای نگهبان پیرامون تصرف در معادن نفت و گاز نوشت :
مكان: تهران، جماران زمان: 2 آبان 1366/ 30 صفر 1408
موضوع: معادن مكشوفه در املاك شخصى
سؤالكننده: صافى، لطف اللَّه (دبير شوراى نگهبان )
در پاسخ به استفتاى دبير شوراى نگهبان كه طى آن سؤال شده است: «آيا معادن نفت به تبع ارض يا احياى مربوط به مالكيت خاص است يا از انفال محسوب مىشود؟ و در صورت عدم تبعيت، تصرف در زمينها جهت استخراج معادن جايز است يا خير؟» امام خمينى چنين مرقوم فرمودهاند:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام آقايان فقهاى شوراى نگهبان- دامت افاضاتهم
پس از اهداى سلام و تحيت، اصل مسئله تبعيت اعماق زمين و نيز هوا نسبت به املاك شخصى تا حدود احتياجات عرفى است. مثلًا اگر كسى در خارج از محدوده منزل و يا زمين شخصى و يا وقفى كانالى زده و از زير زمين آنها عبور كند و يا تصرف نمايد، دارندگان منازل و زمين و يا متوليان نمىتوانند ادعايى بنمايند. و يا اگر كسى بالاتر از مقدار متعارفْ بنايى ايجاد و يا رفت و آمد نمايد، هيچ يك از مالكين و يا متوليان حق جلوگيرى از او را ندارند و بالاخره، تبعيت زمينِ شخصى به مقدار عرفى است؛ و آلات جديده هيچ گونه دخالتى در تعيين مقدار عرفى ندارد. ولى تبعيتِ كشور مقدار بسيار زياد است، و دولت حق دارد تا از تصرفِ بيش از حق عرفىِ شخص و يا اشخاص جلوگيرى نمايد. بنا بر اين، نفت و گاز و معادنى كه خارج از حدودِ عرفىِ املاكِ شخصى است تابع املاك نمىباشد. و اما اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است- كه فرض بىواقعيت است- اين معادن چون ملى است و متعلق به ملتهاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مىگردند، از تبعيت املاك شخصيه خارج است؛ و دولت اسلامى مىتواند آنها را استخراج كند، ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمينِ تصرف شده را مانند ساير زمينها بدون محاسبه معادن در قيمت و يا اجاره بپردازد؛ و مالك نمىتواند از اين امر جلوگيرى نمايد.
ان شاء اللَّه موفق و مؤيد باشيد. و السلام عليكم.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
بدنبال این فتوا ، وزیر کار وقت دولت مهندس میر حسین موسوی در نامه ای خواستار تعیین
میزان حدود حق دولت در تعيين شروط براى واحدهاى بهرهمند از خدمات دولتى می شوند که ایشان این پاسخ را مرقوم می دارند :
مكان: تهران، جماران زمان: 16 آذر 1366/ 15 ربيع الثانى 1408
موضوع: حق دولت در تعيين شروط الزامى براى واحدهاى بهرهمند از خدمات دولتى
سؤالكننده: سرحدى زاده، ابو القاسم (وزير كار و امور اجتماعى)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت آيت اللَّه العظمى امام خمينى- مد ظله العالى
با آرزوى سلامتى و طول عمر براى آن وجود شريف و اميد پيروزى هر چه سريعتر رزمندگان عزيز اسلام عليه كفر جهانى، استدعا دارد با توجه به كيفيت و نوع كار اين وزارتخانه در ارتباط با واحدهاى توليدى و خدماتى بخش خصوصى در مورد سؤال زير، اين وزارت را راهنمايى و ارشاد فرماييد:
آيا مىتوان براى واحدهايى كه از امكانات و خدمات دولتى و عمومى مانند: آب، برق، تلفن، سوخت، ارز، مواد اوليه، بندر، جاده، اسكله، سيستم ادارى، سيستم بانكى و غيره به نحوى از انحا استفاده مىنمايند، اعم از اينكه اين استفاده از گذشته بوده و استمرار داشته باشد و يا به تازگى به عمل آيد، در ازاى اين استفاده شروطى الزامى را مقرر نمود؟
و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته. ملتمس دعا.
ابو القاسم سرحدى زاده- وزير كار و امور اجتماعى
بسمه تعالى
در هر دو صورت چه گذشته و چه حال، دولت مىتواند شروط الزامى را مقرر نمايد.
روح اللَّه الموسوي الخمينى ، صحيفه امام ج20 430
پس از این اظهار نظر شوراى نگهبان در استفثائیه ای نظر آیت الله العظمی خمینی را در مورد حدود اختيارات دولت جویا می شود :
نامه [به آقاى لطف اللَّه صافى، دبير شوراى نگهبان (حدود اختيارات دولت)]
مكان: تهران، جماران زمان: 26 آذر 1366/ 25 ربيع الثانى 1408
موضوع: حدود اختيارات دولت در بخشهاى اجتماعى، اقتصادى، بازرگانى و كشاورزى
مخاطب: صافى، لطف اللَّه (دبير شوراى نگهبان)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
محضر شريف حضرت مستطاب رهبر انقلاب اسلامى، آيت اللَّه العظمى امام خمينى- دامت بركاته
با عرض سلام و تحيت و مسألت طول عمر و سلامت وجود مبارك در ظل عنايات خاصه حضرت بقية اللَّه- ارواح العالمين له الفداء- تصديع مىدهد:
از فتواى صادره از ناحيه حضرت عالى كه، دولت مىتواند در ازاى استفاده از خدمات و امكانات دولتى و عمومى شروط الزامى مقرر نمايد، به طور وسيع بعض اشخاص استظهار نمودهاند كه دولت مىتواند هر گونه نظام اجتماعى، اقتصادى، كار، عائله، بازرگانى، امور شهرى، كشاورزى و غيره را با استفاده از اين اختيار جايگزين نظامات اصليه و مستقيم اسلام قرار دهد و خدمات و امكاناتى را كه منحصر به او شده است و مردم در استفاده از آنها مضطر يا شبه مضطر مىباشند وسيله اعمال سياستهاى عام و كلى بنمايد و افعال و تروك مباحه شرعيه را تحريم يا الزام نمايد. بديهى است در امكاناتى كه در انحصار دولت نيست و دولت مانند يك طرف عادى عمل مىكند و يا مربوط به مقرر كردن نظام عام در مسائل عامه نيست و يا مربوط به نظام استفاده از خود آن خدمت است جواز اين شرط مشروع و غير قابل ترديد است اما در امور عامه و خدماتى كه به دولت منحصر شده است به عنوان شرط مقرر داشتن نظامات مختلف كه قابل شمول نسبت به تمام موارد و اقشار و اصناف و اشخاص است موجب اين نگرانى شده است كه نظامات اسلام از مزارعه اجاره تجارت عائله و ساير روابط بتدريج عملًا منع و در خطر تعويض و تغيير قرار بگيرد و خلاصه استظهار اين اشخاص كه مىخواهند در برقرار كردن هر گونه نظام اجتماعى و اقتصادى، اين فتوا را مستمسك قرار دهند به نظر آنها باب عرضه هر نظام را مفتوح نموده است. بديهى است همان طور كه در همه موارد نظر مبارك راهگشاى عموم بوده در اين مورد نيز رافع اشتباه خواهد شد.
دبير شوراى نگهبان- لطف اللَّه صافى].
بسمه تعالى
دولت مىتواند در تمام مواردى كه مردم استفاده از امكانات و خدمات دولتى مىكنند با شروط اسلامى، و حتى بدون شرط، قيمت مورد استفاده را از آنان بگيرد. و اين جارى است در جميع مواردى كه تحت سلطه حكومت است، و اختصاص به مواردى كه در نامه وزير كار ذكر شده است ندارد. بلكه در «انفال»، كه در زمان حكومت اسلامى امرش با حكومت است، مىتواند بدون شرط يا با شرطِ الزامى اين امر را اجرا كند. و حضرات آقايان محترم به شايعاتى كه از طرف استفادهجويان بىبند وبار يا مخالفان با نظام جمهورى اسلامى پخش مىشود اعتنايى نكنند كه شايعات در هر امرى ممكن است.
و السلام عليكم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوي الخمينى
اما حجه الاسلام سید علی حسینی خامنهای، امام جمعه تهران و رئیس جمهور وقت در نماز جمعه 11/10/1366 در توضیح نامه شورای نگهبان و نظر امام با اشاره به فتوای خمینی در مورد قانون کار این گونه اظهارنظر كردند : :
« ...امام که فرمودند دولت می تواند شرط الزامی را بر دوش کار فرما بگذارد، هر شرطی نیست. آن شرطی است که در چارچوب احکام اسلام پذیرفته شده است و نه فراتر از آن . سئوال کننده سوال می کند برخی از فرمایشات شما استنباط کرده اند که می شود قوانین اجاره، مضارعه، احکام شرعیه و فتاوی پذیرفته شده مسلم را نقض کرد و دولت می تواند بر خلاف احکام اسلامی شرط بگذارد، امام می فرمایند نه، این شایعه است. یعنی چنین چیزی اصلأ در حوزه سئوال وجواب وزیر کار و امام وجود ندارد».
[روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 12/10/1366، ص 9، خطبه های نمازجمعه حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای]
در پی انتقاداتی که از سوی خط امامیها نسبت به این اظهار نظر خامنه ای صورت گرفت، وی ناچار شد نامه ای به خمینی بنویسد و از او بخواهد که شخصا در این مورد و حدود اختیارات دولت اسلامی اظهار نظر کند. آیت الله العظمی خمینی طی نامه ای به ایشان اینگونه پاسخ می گوید .
نامه [به آقاى خامنهاى (تعيين حدود اختيارات حكومت اسلامى)]
زمان: 16 دى 1366/ 15 جمادى الاول 1408
مكان: تهران، جماران
موضوع: حدود اختيارات حكومت اسلامى
مخاطب: خامنهاى، سيد على (رئيس جمهور و امام جمعه تهران)
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى، رئيس محترم جمهورى اسلامى- دامت افاضاته پس از اهداى سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقيده دارم كه در اين مواقع سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مىگوييم و مىكنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال، بلكه تخطئه، يك هديه الهى است براى رشد انسانها. لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم. لهذا، آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مىكنم.
از بيانات جنابعالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مىشود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقهاى كه از جانب خدا به نبى اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احكام الهى است و بر جميع احكام شرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمىدانيد. و تعبير به آنكه اين جانب گفتهام حكومت در چهارچوب احكام الهى داراى اختيار است بكلى بر خلاف گفتههاى اين جانب بود. اگر اختياراتِ حكومت در چهارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرضِ حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضّه به نبى اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- يك پديده بىمعنا و محتوا باشد و اشاره مىكنم به پيامدهاى آن، كه هيچ كس نمىتواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خيابان كِشيها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چهارچوب احكام فرعيه نيست. نظام وظيفه، و اعزام الزامى به جبههها، و جلوگيرى از ورود و خروج ارز، و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو- سه مورد، و گمركات و ماليات، و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمت گذارى، و جلوگيرى از پخش مواد مخدره، و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد، و صدها امثال آن، كه از اختيارات دولت است، بنا بر تفسير شما خارج است؛ و صدها امثال اينها.
بايد عرض كنم حكومت، كه شعبهاى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مىتواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مىتواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مىتواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مىتواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.
آنچه گفته شده است تا كنون، و يا گفته مىشود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است كه شايع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مىكنم كه فرضاً چنين باشد، اين از اختيارات حكومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، كه مزاحمت نمىكنم.. ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.
روح اللَّه الموسوي الخمينى 16 دى 1366 صحيفه امام، ج20، ص: 451و452
امروز اگر آیت الله خامنه ای برای خود در جایگاه ولایت فقیه و ولی امر مسلمین جهان چنین شانی قائل می شود دروغ نمی گوید .چه بخواهیم بپذیریم یا باور نداشته باشیم این تعبیر یگانه از ولایت فقیه در بین مراجع تقلید ، یادگار آیت الله العظمی روح الله مصطفوی خمینی است هر چند مهندس مهدی بازرگان بر این باور باشد که ولایت فقیه جامه ای است که تنها بر تن روح الله مصطفوی خمینی دوخته باشند .
باید گفت تاریخ جمهوری اسلامی ارایه چنین تعریف صریحی از حدود ولایت فقیه را یکبار دیگر نیز بیاد دارد . در سالهایی که اختلاف حجه الاسلام سید علی خامنه ای در قامت رئیس جمهور حکومت اسلامی به نمایندگی از جریان سنتی بازار ( شما بخوانید هیئت های موتلفه اسلامی و بطور خاص حبیب الله عسگراولادی و احمد توکلی ) با مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر مورد حمایت آن روزهای بنیانگذار جمهوری اسلامی بر سر قانون کار به اوج خود رسیده بود ( که بار دیگر با دخالت آیت الله خمینی و در حمایت دوباره از مهندس میرحسین موسوی بسود نخست وزیری که حضرت آیت الله در موردش باور داشت که مخالفانش توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارند ورق خورد )
آیت الله العظمی خمینی در پاسخ به نامهای از شورای شورای نگهبان پیرامون تصرف در معادن نفت و گاز نوشت :
مكان: تهران، جماران زمان: 2 آبان 1366/ 30 صفر 1408
موضوع: معادن مكشوفه در املاك شخصى
سؤالكننده: صافى، لطف اللَّه (دبير شوراى نگهبان )
در پاسخ به استفتاى دبير شوراى نگهبان كه طى آن سؤال شده است: «آيا معادن نفت به تبع ارض يا احياى مربوط به مالكيت خاص است يا از انفال محسوب مىشود؟ و در صورت عدم تبعيت، تصرف در زمينها جهت استخراج معادن جايز است يا خير؟» امام خمينى چنين مرقوم فرمودهاند:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام آقايان فقهاى شوراى نگهبان- دامت افاضاتهم
پس از اهداى سلام و تحيت، اصل مسئله تبعيت اعماق زمين و نيز هوا نسبت به املاك شخصى تا حدود احتياجات عرفى است. مثلًا اگر كسى در خارج از محدوده منزل و يا زمين شخصى و يا وقفى كانالى زده و از زير زمين آنها عبور كند و يا تصرف نمايد، دارندگان منازل و زمين و يا متوليان نمىتوانند ادعايى بنمايند. و يا اگر كسى بالاتر از مقدار متعارفْ بنايى ايجاد و يا رفت و آمد نمايد، هيچ يك از مالكين و يا متوليان حق جلوگيرى از او را ندارند و بالاخره، تبعيت زمينِ شخصى به مقدار عرفى است؛ و آلات جديده هيچ گونه دخالتى در تعيين مقدار عرفى ندارد. ولى تبعيتِ كشور مقدار بسيار زياد است، و دولت حق دارد تا از تصرفِ بيش از حق عرفىِ شخص و يا اشخاص جلوگيرى نمايد. بنا بر اين، نفت و گاز و معادنى كه خارج از حدودِ عرفىِ املاكِ شخصى است تابع املاك نمىباشد. و اما اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است- كه فرض بىواقعيت است- اين معادن چون ملى است و متعلق به ملتهاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مىگردند، از تبعيت املاك شخصيه خارج است؛ و دولت اسلامى مىتواند آنها را استخراج كند، ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمينِ تصرف شده را مانند ساير زمينها بدون محاسبه معادن در قيمت و يا اجاره بپردازد؛ و مالك نمىتواند از اين امر جلوگيرى نمايد.
ان شاء اللَّه موفق و مؤيد باشيد. و السلام عليكم.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
بدنبال این فتوا ، وزیر کار وقت دولت مهندس میر حسین موسوی در نامه ای خواستار تعیین
میزان حدود حق دولت در تعيين شروط براى واحدهاى بهرهمند از خدمات دولتى می شوند که ایشان این پاسخ را مرقوم می دارند :
مكان: تهران، جماران زمان: 16 آذر 1366/ 15 ربيع الثانى 1408
موضوع: حق دولت در تعيين شروط الزامى براى واحدهاى بهرهمند از خدمات دولتى
سؤالكننده: سرحدى زاده، ابو القاسم (وزير كار و امور اجتماعى)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
محضر مبارك رهبر كبير انقلاب اسلامى، حضرت آيت اللَّه العظمى امام خمينى- مد ظله العالى
با آرزوى سلامتى و طول عمر براى آن وجود شريف و اميد پيروزى هر چه سريعتر رزمندگان عزيز اسلام عليه كفر جهانى، استدعا دارد با توجه به كيفيت و نوع كار اين وزارتخانه در ارتباط با واحدهاى توليدى و خدماتى بخش خصوصى در مورد سؤال زير، اين وزارت را راهنمايى و ارشاد فرماييد:
آيا مىتوان براى واحدهايى كه از امكانات و خدمات دولتى و عمومى مانند: آب، برق، تلفن، سوخت، ارز، مواد اوليه، بندر، جاده، اسكله، سيستم ادارى، سيستم بانكى و غيره به نحوى از انحا استفاده مىنمايند، اعم از اينكه اين استفاده از گذشته بوده و استمرار داشته باشد و يا به تازگى به عمل آيد، در ازاى اين استفاده شروطى الزامى را مقرر نمود؟
و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته. ملتمس دعا.
ابو القاسم سرحدى زاده- وزير كار و امور اجتماعى
بسمه تعالى
در هر دو صورت چه گذشته و چه حال، دولت مىتواند شروط الزامى را مقرر نمايد.
روح اللَّه الموسوي الخمينى ، صحيفه امام ج20 430
پس از این اظهار نظر شوراى نگهبان در استفثائیه ای نظر آیت الله العظمی خمینی را در مورد حدود اختيارات دولت جویا می شود :
نامه [به آقاى لطف اللَّه صافى، دبير شوراى نگهبان (حدود اختيارات دولت)]
مكان: تهران، جماران زمان: 26 آذر 1366/ 25 ربيع الثانى 1408
موضوع: حدود اختيارات دولت در بخشهاى اجتماعى، اقتصادى، بازرگانى و كشاورزى
مخاطب: صافى، لطف اللَّه (دبير شوراى نگهبان)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
محضر شريف حضرت مستطاب رهبر انقلاب اسلامى، آيت اللَّه العظمى امام خمينى- دامت بركاته
با عرض سلام و تحيت و مسألت طول عمر و سلامت وجود مبارك در ظل عنايات خاصه حضرت بقية اللَّه- ارواح العالمين له الفداء- تصديع مىدهد:
از فتواى صادره از ناحيه حضرت عالى كه، دولت مىتواند در ازاى استفاده از خدمات و امكانات دولتى و عمومى شروط الزامى مقرر نمايد، به طور وسيع بعض اشخاص استظهار نمودهاند كه دولت مىتواند هر گونه نظام اجتماعى، اقتصادى، كار، عائله، بازرگانى، امور شهرى، كشاورزى و غيره را با استفاده از اين اختيار جايگزين نظامات اصليه و مستقيم اسلام قرار دهد و خدمات و امكاناتى را كه منحصر به او شده است و مردم در استفاده از آنها مضطر يا شبه مضطر مىباشند وسيله اعمال سياستهاى عام و كلى بنمايد و افعال و تروك مباحه شرعيه را تحريم يا الزام نمايد. بديهى است در امكاناتى كه در انحصار دولت نيست و دولت مانند يك طرف عادى عمل مىكند و يا مربوط به مقرر كردن نظام عام در مسائل عامه نيست و يا مربوط به نظام استفاده از خود آن خدمت است جواز اين شرط مشروع و غير قابل ترديد است اما در امور عامه و خدماتى كه به دولت منحصر شده است به عنوان شرط مقرر داشتن نظامات مختلف كه قابل شمول نسبت به تمام موارد و اقشار و اصناف و اشخاص است موجب اين نگرانى شده است كه نظامات اسلام از مزارعه اجاره تجارت عائله و ساير روابط بتدريج عملًا منع و در خطر تعويض و تغيير قرار بگيرد و خلاصه استظهار اين اشخاص كه مىخواهند در برقرار كردن هر گونه نظام اجتماعى و اقتصادى، اين فتوا را مستمسك قرار دهند به نظر آنها باب عرضه هر نظام را مفتوح نموده است. بديهى است همان طور كه در همه موارد نظر مبارك راهگشاى عموم بوده در اين مورد نيز رافع اشتباه خواهد شد.
دبير شوراى نگهبان- لطف اللَّه صافى].
بسمه تعالى
دولت مىتواند در تمام مواردى كه مردم استفاده از امكانات و خدمات دولتى مىكنند با شروط اسلامى، و حتى بدون شرط، قيمت مورد استفاده را از آنان بگيرد. و اين جارى است در جميع مواردى كه تحت سلطه حكومت است، و اختصاص به مواردى كه در نامه وزير كار ذكر شده است ندارد. بلكه در «انفال»، كه در زمان حكومت اسلامى امرش با حكومت است، مىتواند بدون شرط يا با شرطِ الزامى اين امر را اجرا كند. و حضرات آقايان محترم به شايعاتى كه از طرف استفادهجويان بىبند وبار يا مخالفان با نظام جمهورى اسلامى پخش مىشود اعتنايى نكنند كه شايعات در هر امرى ممكن است.
و السلام عليكم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوي الخمينى
اما حجه الاسلام سید علی حسینی خامنهای، امام جمعه تهران و رئیس جمهور وقت در نماز جمعه 11/10/1366 در توضیح نامه شورای نگهبان و نظر امام با اشاره به فتوای خمینی در مورد قانون کار این گونه اظهارنظر كردند : :
« ...امام که فرمودند دولت می تواند شرط الزامی را بر دوش کار فرما بگذارد، هر شرطی نیست. آن شرطی است که در چارچوب احکام اسلام پذیرفته شده است و نه فراتر از آن . سئوال کننده سوال می کند برخی از فرمایشات شما استنباط کرده اند که می شود قوانین اجاره، مضارعه، احکام شرعیه و فتاوی پذیرفته شده مسلم را نقض کرد و دولت می تواند بر خلاف احکام اسلامی شرط بگذارد، امام می فرمایند نه، این شایعه است. یعنی چنین چیزی اصلأ در حوزه سئوال وجواب وزیر کار و امام وجود ندارد».
[روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 12/10/1366، ص 9، خطبه های نمازجمعه حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای]
در پی انتقاداتی که از سوی خط امامیها نسبت به این اظهار نظر خامنه ای صورت گرفت، وی ناچار شد نامه ای به خمینی بنویسد و از او بخواهد که شخصا در این مورد و حدود اختیارات دولت اسلامی اظهار نظر کند. آیت الله العظمی خمینی طی نامه ای به ایشان اینگونه پاسخ می گوید .
نامه [به آقاى خامنهاى (تعيين حدود اختيارات حكومت اسلامى)]
زمان: 16 دى 1366/ 15 جمادى الاول 1408
مكان: تهران، جماران
موضوع: حدود اختيارات حكومت اسلامى
مخاطب: خامنهاى، سيد على (رئيس جمهور و امام جمعه تهران)
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى، رئيس محترم جمهورى اسلامى- دامت افاضاته پس از اهداى سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقيده دارم كه در اين مواقع سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مىگوييم و مىكنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال، بلكه تخطئه، يك هديه الهى است براى رشد انسانها. لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم. لهذا، آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مىكنم.
از بيانات جنابعالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مىشود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقهاى كه از جانب خدا به نبى اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احكام الهى است و بر جميع احكام شرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمىدانيد. و تعبير به آنكه اين جانب گفتهام حكومت در چهارچوب احكام الهى داراى اختيار است بكلى بر خلاف گفتههاى اين جانب بود. اگر اختياراتِ حكومت در چهارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرضِ حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضّه به نبى اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- يك پديده بىمعنا و محتوا باشد و اشاره مىكنم به پيامدهاى آن، كه هيچ كس نمىتواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خيابان كِشيها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چهارچوب احكام فرعيه نيست. نظام وظيفه، و اعزام الزامى به جبههها، و جلوگيرى از ورود و خروج ارز، و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو- سه مورد، و گمركات و ماليات، و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمت گذارى، و جلوگيرى از پخش مواد مخدره، و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد، و صدها امثال آن، كه از اختيارات دولت است، بنا بر تفسير شما خارج است؛ و صدها امثال اينها.
بايد عرض كنم حكومت، كه شعبهاى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مىتواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مىتواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مىتواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مىتواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.
آنچه گفته شده است تا كنون، و يا گفته مىشود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است كه شايع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مىكنم كه فرضاً چنين باشد، اين از اختيارات حكومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، كه مزاحمت نمىكنم.. ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.
روح اللَّه الموسوي الخمينى 16 دى 1366 صحيفه امام، ج20، ص: 451و452
امروز اگر آیت الله خامنه ای برای خود در جایگاه ولایت فقیه و ولی امر مسلمین جهان چنین شانی قائل می شود دروغ نمی گوید .چه بخواهیم بپذیریم یا باور نداشته باشیم این تعبیر یگانه از ولایت فقیه در بین مراجع تقلید ، یادگار آیت الله العظمی روح الله مصطفوی خمینی است هر چند مهندس مهدی بازرگان بر این باور باشد که ولایت فقیه جامه ای است که تنها بر تن روح الله مصطفوی خمینی دوخته باشند .
۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه
کافکا می گوید نوشتن بیرون جهیدن از صف مردگان است . نمی دانم شاید ...
اشتراک در:
پستها (Atom)