۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

به مردم دروغ می گفتند ؟

درمورد تعداد شهدای انقلاب 57 و تفاوت در آمار رسمی اعلام شده توسط بنیاد شهید جمهوری اسلامی ایران و آمار ارایه شده در سخنرانی های مسئولان نظام بسیارمطلب نوشته شده است آنقدر که پرداختن دوباره به این موضوع را چندان جذاب نمی کند اما آنچه باعث شد در این مقال به این موضوع پردخته شود علاوه بر همزمانی با کشتار فاجعه آمیز17 شهریور 57 در میدان ژاله (میدان شهدای فعلی) ، ارجاع صرف تمامی این متون به اطلاعات ارایه شده در پژوهش انجام گرفته توسط عمادالدین باقی (1) است . این نوشته تلاش دارد علاوه بر یاریگیری از پژوهش ذکر شده، مستندات آماری دیگری را نیز با ذکر منبع مورد بررسی قرار دهد .
آقای باقی در پژوهش خود با مبنا قراردادن سخنرانی آیت الله خمینی در 10 اسفند 59 در جمع هيأت بررسى جنگ تحميلى عراق عليه ايران که در ان آیت الله خمینی خطاب به نمایندگان کشورهای حاضر در جلسه اعلام می کنند " شما به كشورى آمديد كه قريب شصت هزار شهيد داد، و بيش از صد هزار معلول [دارد] و قرب به پنجاه هزار خانواده‏هاى بى‏سرپرست به جا گذاشت " (2) و به مقایسه این " شصت هزار شهید اعلامی " با آمار رسمی ولی اعلام نشده بنیاد شهید جمهوری اسلامی دست زده اند .
اما نکته جالب اینجاست این عدد اعلامی توسط آیت الله خمینی تنها امار اعلامی ایشان در مورد شهدای انقلاب 57 نبوده است بلکه ایشان در سخنرانیهایشان بکرات در این مورد اشاراتی داشته اند والبته در این بین کمتر تطابقی را می توان میان آمار اعلامی مشاهده کرد . از جمله این سخنان می توان به " 160 هزار نفر مجروح و شهيد " (3) ، " دهها هزار شهيدان ارجمند و به جا گذاشتن دهها هزار معلول و مصدوم " (4) ، " ما قريب صد هزار شهيد داديم و بيش از صد هزار معلول داريم " (5) یا " از 15 خرداد به اين ور، شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر "(6) یا " اساس جمهورى اسلامى را كه با خون پاك هفتاد هزار شهيد و معلوليت بيش از يكصد هزار نفر به وجود آمده بود " (7) و " آقايان مى‏دانند مجلس اسلامى كه حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى- اسلامى است. " (8) اشاره کرد .
البته بجز اظهارات آیت الله خمینی ، اظهارات متناقض بسیاری و حتی با تفاوت مشهود آماری از سوی سران جمهوری اسلامی نقل شده است که ازآن جمله می توان به اظهارات آیت الله صادق خلخالی (آیت الله محمد صادق صادق گیوی مشهور به خلخالی) حاکم شرع دادگاهای انقلاب پس از پیروزی انقلاب 57 مبنی بر کشته شدن 160 هزار تا 200 هزار یا 250 هزار در جریان مبارزات مردمی برعلیه نظام سلطنتی پهلوی (9) یا اظهارات حجه الاسلام والمسلمین اسدالله بیات زنجانی ( آیت الله بیات زنجانی مرجع تقلید شیعیان ) ما ملتی هستیم که 70000 شهید داده‌ایم و 100000معلول داریم ازامریکا (10 ) اشاره کرد .
در این بین دو واقعه در مسیر انقلاب 57 از نظر تعداد شهدا تاثیرگذاری چشمگیرتری نسبت به سایر اتفاقات آن سالها داشته باشند . اولین واقعه عتراضات مردمی به تبعید آیت الله خمینی در 15 خرداد 42 است که آیت الله خمینی در سخنرانی های مختلف با نقل قول از افراد گوناگون تعداد شهدا را 15000 نفر اعلام کرده اند. (11) کشتاری که بنا به ادعای آیت الله احمد خاتمی در آن اجساد را با کامیون ها جابجا می کردند . دومین واقعه مربوط به فاجعه کشتار میدان ژاله در 17 شهریور 57 است که باز هم آیت الله خمینی تعداد آن را چندین هزارنفر اعلام کردند.(12) فاجعه ای که روزنامه فیگاروتعداد
شاید بررسی وقایع مشابه رخ داده در کشورهای دیگر و مقایسه عددی بین آمار بتواند ذهنیت مناسبتری نسبت به چه میزان غیرواقعی بودن این آمار ایجاد کند . بعنوان مثال در حادثه میدان تیانآن من ( Tiananmen ) چین در 4 ژوئن سال 1989 که بیش از 4 هفته طول کشید و بیش از یک میلیون چینی در آن شرکت داشتند که منجر به بروز اعتراضات و اعتصابات در شهر های دیگر چین نیز شد بنا به آمار رسمی دولت چین 319 نفر و بنا به آمار منتشره از سوی ولی طبق براورد های سازمان های بدون مرز ، ۲۵۰۰ تا 3000 نفر کشته شدند .
نکته قابل تامل دیگری که قابل بررسی است تعداد شهدای گروه های سیاسی مختلف در جریان انقلاب است . بی شک نقش گروه های چپ بدلیل ایدءولوژی سیاسی مورد تاییدشان و ساختارهای شبه نظامی و روش جنگ مسلحانه با رژیم پهلوی که در دستور کارشان قرار داشتند بسیار پراهمیت است و می توان بجرات اذعان کرد که لیست بلندبالایی از اعضای این گروهها در لیست شهدای انقلاب قرار گیرند . که از آن جمله می توان به شهدای جنگل سیاهکل اشاره کرد . عمادالدین باقی در این بین دست به مقایسه آماری بین شهدای گروههای مختلف می زند :
" از 341 چریک و اعضای گروه های مسلح سیاسی ، 172 نفر از چریکهای فدایی ، 73 نفر ازمجاهدین خلق ، 38 نفر گروه های مارکسیست ، 30 نفر مجاهدین مارکسیست و 28 نفر گروه های مذهبی بوده اند . " اما آیت الله خمینی در مصاحبه خود با اوریانا فالاچی در 2 مهر 58 (13) با رد نقش گروههای چپ در انقلاب 57 ، تلویحا شهدای این گروه را بدلیل اینکه برای اسلام نمی جنگیده اند شهدای انقلاب نمی دانند . حال اگر این دیدگاه مورد توجه قرار بگیرد و در صورت حذف نام شهدای این گروهها از تعداد شهدای انقلاب 57 ، آمارارایه شده تردیدهای بیشتری را هم شامل می شود .
هرچند طرفداران متعصب جمهوری اسلامی بنا به عادت مالوفشان و با روش استدلالی همیشگیشان با استناد صرف به سخنان آیت الله جای هرگونه پرسشی را باقی نمی گذارند ولی بی شک حتی نگاهی گذارا به آمار ارایه شده با تفاوتهای ذکر شده حیرت آور میزان اعتبار آین اعداد و ارقام را نشان می دهد اما بیان بی ملاحظه این اعداد چندرقمی که بیش از آنکه بی قیدی یا عدم تعهد به احساس مسئولیت در مورد ارایه اطلاعات صحیح و پاسخگویی گوینده را نشان بدهد شاید بیانگربی اهمیت بودن جان انسانها در دیدگاهیست که اینک در قالب اعداد نمود پیدا کرده اند . وقتی کسی با پیشینه آیت الله صادق خلخالی اهمیتی به تفاوت 40 و حتی 90 هزاری آماری که به جان انسانها اشاره دارد نمی دهد چه برداشت دیگری می توان داشت و آیا اگر این تفکر براحتی با ایجاد سپرهای انسانی در جبهه های جنگ ، جان انسانهای دیگری را در چرتکه آمار بیندازد یا گورستانی دسته جمعی در خاوران ایجاد کند باید تعجب کرد ؟ حتی اگر بپذیریم که عدم وجود جریان رسانه ای شفاف و تحدید شرایط اطلاع رسانی رسانه های و مطبوعات مستقل و عدم باور و اطمینان مردم به آمار ارایه شده دولتی که وجهه و صداقتش پیشتر در پاسخگویی به مسایل دیگر زیر سوال رفته بود در دامن زدن به چنین شایعاتی در دوران قبل از پیروزی انقلاب 57 کم تاثیر نبوده است اما سوال اینجاست که چرا پس از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب و تاسیس نهادهای و سازمانهایی چون بنیاد شهید و مرکز اسناد انقلاب اسلامی و چندین مرکز دیگر ، هنوز آمار رسمی و متقنی در ارتباط با شهدای انقلاب 57 منتشر نشده است ؟ حتی اگر پژوهش عمادالدین باقی را فاقد اعتبار بدانیم دلیل این تفاوت آماری ارایه شده از سوی سران جمهوری اسلامی در چیست ؟ آیا این راز نیز در دسته همان ناگفته های سران جمهوری اسلامی است و همانطور که اکبر گنجی می گوید مردان انقلاب 57 عامدانه به مردم دروغ می گفتند ؟ (14)

پ . ن 1 : مشابه این شرایط در فرایند اطلاع رسانی جنبش سبز در مورد اخبار منتشره مربوط به سعیده پورآقایی هم رخ داد که در کنار عدم وجود رسانه های آزاد ، نمی توان از نقش شارلاتانیسم رسانه ای جمهوری اسلامی در ترویج و گسترش خبری دروغ برای کمرنگ تر کردن تاثیر سایر اخبار مربوط به جنبش سبز گذشت .

پ.ن 2 : علیرغم تمامی انتقادات صحیح وارد به نظام شاهنشاسی حاک بر ایران در آن سالها ، نمی توان از اجازه حکومت آن دوران ایران در امکان حضور برای خبرنگاران روزنامه های مستقل دنیا نظیر فیگارو یا لوموند را به فراموشی سپرد . حتی اجازه حضور در ایران به روشنفکری مانند میشل فوکو برای بررسی وقایع آن سالهای کشور ، موردی است که جمهوری اسلامی با آن همه ادعای آزادی در حد مطلقش اجازه چنین امری را فقط در مراسم حکومتیش برای خبرنگاران رسانه های خارجی مجاز می داند .

منابع :
(1) " آمار قربانیان انقلاب " ، عمالدین باقی
(2) صحيفه امام ج‏14 ص 162
(3) صحيفه امام ج‏6 ص 401
(4) صحيفه امام ج‏9 ص 254
(5) صحيفه امام ج‏11 ص 135
(6) صحيفه امام ج‏13 ص 335
(7) صحيفه امام ج‏14 ص 474
(8) صحيفه امام ج‏18 ص 467
(9) ایام انزوا ، خاطرات آیت الله صادق خلخالی ، فصل سوم ، ص 82 ، کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی
(10) مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی
(11) صحيفه امام ج‏12 ص 396 ، صحيفه امام ج‏14 403 ، صحيفه امام ج‏15 186
(12) صحيفه امام ج‏15 186
(13) مصاحبه با تاریخ ، گفتگوی اوریانا فالاچی با آیت الله خمینی ، نشر امیرکبیر
(14) http://zamaaneh.com/special/2007/01/post_123.html

۱ نظر:

  1. در مورد تفاوت در آمارهای ارائه شده در مورد تعداد کشته شدگان زیاد شنیدم .. و جای تعجب زیادی داره این همه تفاوت .. و سوالات زیادی رو برام بوجود میاره .. اگه بخوایم خیلی خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم شاید دلیل این تفاوت همون اطلاع رسانی ضعیف بوده .. و اینکه اگه خبری به اشتباه گفته می شد کمتر افرادی برای اثبات اشتباه بودن اون دستشون باز بود و می تونستند وارد عمل بشن .. که خب این قضیه نمی تونه توجیه مناسبی برای این تفاوت فاحش باشه ..

    کلا ما ایرانی ها عادت داریم برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران تو حرفامون غلو کنیم .. مثل واقعه عاشورا و آمارهایی که دم به ثانیه ای تغییر پیدا می کنه ..



    سوال های خیلی بزرگی از اون سالها تو ذهنم وجود داره .. حرفهایی که زده شده .. تصمیماتی که گرفته شده و درصد نقش افراد تو اون تصمیمات .. ولی چیزی که میشه بهش مطمئن بود اینه که خیلی چیزا از پایه به اشتباه بنا گذاشته شد ..



    در مورد سعیده پور آقایی مطلبی می خوندم که تو اون مطلب نقش پررنگ مادرش تو این اشتباه مطرح شده بود .. اینکه بعد از ناپدید شدنش مادرش با کمیته ای که کروبی و موسوی برای دستگیر شده ها و ... تشکیل داده بودند تماس می گیره و از اونا کمک می خواد و اطلاعاتی هم که تو سایت های سبز مطرح شد همون هایی بوده که مادرش گفته ..



    که البته همه ی اینها باعث شد تا همه مون با تجربه تر عمل کنیم تو این زمینه .. چه سایتها چه ما مردم ..

    پاسخحذف